به گزارش خبرگزاری حوزه، دکتر موسوی گیلانی، دبیر کمیسیون شماره یک هشتمین همایش بین المللی دکترین مهدویت در مراسم اختتامیه این همایش به ارائه گزارش این کمیسیون پرداخت و گفت: در این کمیسیون در دو نیم روز ۱۶ مقاله ارائه شد که از این تعداد ۵ مقاله را مهمانان خارجی و ۱۱ مقاله را مهمانان و اندیشمندان داخلی ارائه کردند.
وی با ابراز اینکه ارائه ده مقاله از این مقالات بر چهار محور استوار بود، افزود: سه مقاله تحت عنوان مولفه های هنر زمینه ساز ارائه شد و اندیشمندان در این مقالات تلاش کردند به تبیین برخی از ویژگی ها و ممیزه های هنری که توان آن را دارد که زمینه ساز ظهور باشد بپردازند.
موسوی گیلانی افزود: دومین عنوانی که در مقالات، سنجش و بررسی هنر اگزیستانس و نسبت آن با انسان و تطبیقش با هنر در تعریف اسلامی بود و تلاش شده بود دیدگاه "هایدگری" را در این باب بیان کنند که البته جای کار بیشتری داشت.
وی ادامه داد این مقالات معطوف به این بحث بود که بنابر دیدگاه "هایدگر" اثر هنری، جهان درونی انسان را متجلی می سازند و و از دیدگاه او هر انسان دارای یک اگزیستانس و هستی ویژه است و یکی از راه های بیان این تفرد و هستی فرد، هنر است.
موسوی گیلانی با اشاره به اختلاف وجود از دیدگاه "هایدگر" با وجود نزد فیلسوفان صدرایی، افزود: هایدگر هر انسان را موجودی منحصر به فرد می داند که خودش، خود را تحقق می بخشد و آنانی که به خلق آثار هنری می پردازند در واقع هستی خود را شکل می دهند.
وی هنر اسلامی را برآیندی از جهان درونی هنرمند مسلمان دانست و افزود: اگر کسی به مسجد جامع اصفهان می رود در می یابد که این اثر انکشافی است از جهان درونی هنرمند مسلمان، همانگونه که انسان وقتی وارد کلیسای قرون وسطی می شود، می فهمد که وجود درونی هنرمند مسیحی را متجلی می سازد.
موسوی گیلانی با ابراز اینکه هایدگر هنر را انکشاف حقیقت می داند، این سخن هایدگر را دارای معنایی غیر از معنایی که ما در فلسفه خود داریم، دانست و افزود: یکی از این دو مقاله کوشید این دیدگاه را با فضیلت گرایی هنرمندان مسلمان و مهدویت گره زند.
وی در ادامه گزارش خود گفت: سومین عنوانی که دو مقاله را به خود اختصاص داده بود، بحث جامعه شناسی هنر بود که از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ چراکه بسیاری از آثار هنری، ریشه در شرایط زیست محیطی، اجتماعی و تاریخی دارد.
موسوی گیلانی چهارمین عنوان که سه مقاله را به خود اختصاص داده بود و از سوی کسانی که دست در آموزش و معلمی داشتند مطرح شده بود را «هنر و آموزش و پروش» معرفی کرد و گفت: یکی از این مقالات آموزش و پرورش مذهبی در مدارس مذهبی را بررسی کرد و دو مقاله دیگر به بررسی نسبت هنر و آموزش در نظام های آموزش و پروش نوین مانند آموزش و پرورش ایران پرداختند.
وی با اعلام اینکه شش مقاله دیگر هر یک به موضوع خاصی پرداختند، افزود: یکی از مقالات تاملی بود پیرامون مفهوم هنر تحت عنوان هنر انسانی و هنر شیطانی و مولف این اثر، هنر را برایندی از درون هنرمند دانسته بود که به تبع آن اگر رحمانی شود خلق اثر نیز رحمانی و اگر شیطانی باشد، خلق اثر نیز شیطانی خواهد بود.
موسوی گیلانی با بیان اینکه بنابر این مقاله تفاوت هنر دنیای مدرن و دنیای سنتی ریشه در این هستی شناسی دارد، افزود: اگر می بینیم هنر به سمت ابتذال و ناسوت کشیده می شود و اگر می بینیم به سمت آسمان و والایی پیش می رود باید بنابر این دیدگاه ارزیابی شود.
وی این مقاله را متکی به این آموزه سنتی ما که دانایی از آن فکر است و نیکی از آن رفتار و زیبایی از آن احساس دانست و افزود: مومن از آنجا که احساسش ریشه در افکارش دارد، بی تردید اثری که خلق می کند نیز آب و رنگ هستی شناسی و معرفت شناسی اخلاقی و اسلامی دارد.
دبیر کمیسیون شماره یک همایش دکترین مهدویت، یکی دیگر از مقالات ارائه شده را مقاله ای پیرامون تحلیل سینمای موعودگرایی غربی و توصیف آنتی کراست معرفی کرد که توسط پژوهشگری لیتوانیایی ارائه شده بود.
وی موضوع یکی دیگر از مقالات را "تولرانس و تسامح" دانست و گفت: این مقاله کوشید مفهوم تسامح یا همان مفهومی که در فرهنگ شیعی تحت عنوان سهله و سمحه عنوان می شود را مطرح سازد و با دنیای مدرن بررسی کند که گفت و گویی هایی نیز به دنبال داشت.
موسوی گیلانی با اشاره به یکی دیگر از مقالاتی که در این کمیسیون ارائه شد، افزود: این مقاله به بررسی آماری یکی از روزنامه های ملی ایران پرداخت و طی بازه ای شش ماهه میزان توجه این روزنامه به مباحث مهدویت را بررسی کرد که کاری ارزشمند بود.